می ترسم از ...


می ترسم از گشودن چشمهایم...آخرین بار که چشم گذاشتم...دیگر ندیدمت..

پیچک


پیچک...مهربانی اش را با سیم خاردار هم می نویسد...و من..برای داشتنت امیدوار می شوم

یک گوشی


یک گوشی....شماره ای که نمیدانم...و حسرت بیشماری که او نمی داند....زنگی تر از آنم که گوش به زنگت نباشم..رومی تر از آن باش که به من گوش نکنی...

ترجمه عشق


در ترجمه عشق واژه هایم کافی نبود...سکوت کردم

بانوی آسمان


بانوی آسمان....ماه را برای دل تو آفریده اند...که شبها...گریه عاشقانت در مهتاب دیدنی تر شود