-
دلتنگ
جمعه 2 بهمنماه سال 1388 12:06
دلتنگ آنی که دلتنگ آنم
-
اگر ...
جمعه 25 دیماه سال 1388 21:37
اگر به سمت دل من اشاره میکردی....
-
سر بزن ...
چهارشنبه 23 دیماه سال 1388 09:15
مثل نسیم سر بزن از کوچه خیال...
-
تو ...
دوشنبه 21 دیماه سال 1388 21:42
تو دختر خورشیدی من آدمکی برفی ... تبخیر تنم با تو تسخیر دلت با من...
-
قنوت
جمعه 18 دیماه سال 1388 17:04
با نگاهی قنوت میخوانم.. دستهایم گرفته در گیسو....
-
بانوی مجهول
جمعه 18 دیماه سال 1388 17:01
بانوی مجهولی ست در دنیای شعرم.. قبله نمایی کو در دستم بگیرم...
-
خواب ...
پنجشنبه 17 دیماه سال 1388 17:43
خواب را با مژه هایت شطرنجی میکنی تا شب را مات کرده باشی
-
سکوت یک نفره ...
پنجشنبه 17 دیماه سال 1388 13:55
کلوب آی دی : ashke_atash نام : احمد پروین تولد : 20 فروردین 1352 محل سکونت : Iran خراسان birjand مرد ، متاهل شکستم ونشکست این سکوت یک نفره...
-
انگشت خورشید
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 23:18
در صدف مانده عشق ... بیرون می کشد انگشت خورشید .. اگر بر من بتابی.. صدف مانده در اعماقم..
-
کیش و مات
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 17:27
د ر ختها... آسمان پشت سرشان را ... شطرنجی کرده اند... تا این سوی پنجره... باور کنم... مات شدن غروب ... در کیش خورشید
-
چشمهای تو
جمعه 11 دیماه سال 1388 21:40
تو... چشمهای تو یعنی خدای نادیده...
-
اینجا ...
جمعه 11 دیماه سال 1388 21:28
اینجا دوباره آینه ام گریه می کند... از دست آه گرم من و سردی خودش
-
حدیث ...
جمعه 11 دیماه سال 1388 21:21
نگاه می کنم فقط حدیث داس و یاس را...
-
دلم سوت می کشد...
جمعه 11 دیماه سال 1388 21:16
جای قطار لحظه دلم سوت می کشد.....
-
غم و اشک
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 18:49
در بیکرانگی اشکهایم نمی گنجد غمهای بیکرانه تر چشم و هم چشمی غم واشک دیدن دار د
-
دلگیرم از ...
یکشنبه 6 دیماه سال 1388 23:48
دلگیرم از لحظه هایی که دلگیری از من... ماه گرفتگی هایت نفس برکه را میگیرد .
-
نگاه سربالا
یکشنبه 6 دیماه سال 1388 23:33
میخواستم بی مقدمه بخوانم.. کتابی را که چشمهایت نوشته اند... دیدم برای نگاه سربالای تو... عقلم قد نمیدهد....
-
رد پایت
یکشنبه 6 دیماه سال 1388 23:22
رد پایت در ساحل ماسه ای کنار کلبه ام ماند.. چه شعر دل انگیزی میشود... رد پاهایت را که میگیرم...
-
هیزم خشکم ...
یکشنبه 6 دیماه سال 1388 23:20
هیزم خشکم.. بهار سبزم نکرد.. شاید آش سرخم کند...
-
بانوی نقشها و نوشته ها
جمعه 4 دیماه سال 1388 18:42
به ناهید سرشگی : نقاشی های قافیه دار.....شعرهای پر از نقش....خودکارهای نقاش....قلم موهای شاعر...ترکیب زیباییست بانوی نقشها و نوشته ها...............
-
سکوت من ...
چهارشنبه 2 دیماه سال 1388 21:58
نسیم که در گیسوانت بپیچد حرفی خواهد گفت...شاید آن حرف سکوت من باشد.....
-
رد پایت
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 22:45
رد پایت در ساحل ماسه ای کنار کلبه ام ماند.. چه شعر دل انگیزی میشود... رد پاهایت را که میگیرم.. .
-
بو ... سه
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 20:49
میخواهم بوسه را بخش کنم...کلاس اول را یادتان هست؟..این همه خواندم تا حالا همین بخش کردن را هم بلد نیستم...راستی بوسه چند بخش است؟...یک بخش تشنگی لبهای من..یک بخش طراوت او...یک بخشش کم است...بخشش...بخشش او کم است....او که نمی بخشد...حالا بوسه چند بخش است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
ای باران
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 09:36
امان ازین یک در میان...وقتی از پشت شیشه می بوسمت...ای باران.
-
یادت که هست ... ؟
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 09:36
آب را می مکند ماهی ها؟یا بوسه میزنند بر آب..یادت که هست...وقتی پایت را به آب زدی...ماهیان دانستند چه دسته گلی به آب میدهی؟
-
می گریزم از خود گاهی ...
شنبه 14 آذرماه سال 1388 12:14
میگریزم من از خودم گاهی..چون خودم آتشی ست در جانم...مثل آتش که می رمد از باد...من از آشوب خود گریزانم.............
-
فقط کافیست ...
شنبه 14 آذرماه سال 1388 12:03
می خواهم ماهی بودن را در دستهای تو بیاموزم...فقط کافیست....................شراب شش هایم کامل شوند....
-
من مردی از ...
شنبه 14 آذرماه سال 1388 12:00
من مردی از کویر فقیه دل خودم..بی مشکلم چرا که خودم مشکل خودم. ........................کویرتون رو نوشیدم
-
ماه من !
شنبه 14 آذرماه سال 1388 11:59
خورشید می خواهد سجده ام کند این غروب...ماه من...به او هم گفته ای؟...استتارت را در دل بارانی ام
-
و ترا ...
شنبه 14 آذرماه سال 1388 11:57
از چشمهای تو تا آسمان....از آسمان تا چشمهای تو...فاصله ای را که نمی فهمم آسمان را از روی تو ساخته اند....و ترا روی آسمان