چشم مست

 

نکند که من بمانم و تو مهربان نمانی

که نمی شود بمانم به عزای مهربانی

نکند لب خمارم نرسد به چشم مستت

نکند فقط خودت را به مزار من رسانی

نشود که کار عشقت بکشد به بی وفایی

نکند که کار دل را به تب جنون کشانی

چه کنم که از خیالت نروم اگر بمیرم

چه کنم که تا خیالت برسم به زندگانی

چه شود که از دهانت بستان آنچه خواهم

و اگر شود ببخشم به تو جان به مژدگانی

چه کنم اگر ز باغم گل آرزو نروید

نشود که من بپرسم و جواب من ندانی 

 

جام جادو 

 

زبان زخمی خودکار

 

اطاق شیشه ایی جوهرست خودکارم

خدا نیاورد او را زدست بگذارم 

 زبان زخمی خودکار، دامن کاغذ

همیشه تا به آید نوشته اشعارم 

ز ناز کاری تن هر چه هست غیر از او

به جان دفتر اشعار خویش بیزارم 

به یاد خون تن او که می چکد امشب

به روی دفتر بیچاره گریه می بارم 

من عاشق تن خودکار می شوم شاید

به نقل قول پزشکان دوباره بیمارم 

  

جام جادو

 

منتشر شده  

 

 

 

رقص غنچه

 

در آسیای بادی من رقص باد کو؟

بر کاغذ چروک دل من مداد کو؟

شومینه های تیره بی آتش مرا

رقاص دود ، نغمه زنهای شاد کو؟

بر سفره های نذری من کو اجابتی؟

در التماس حاجت چشمم مراد کو؟

رقص بهاری طرب انگیز غنچه ها

بر شاخه های خسته بید کساد کو؟

  

من پاره خط مانده در ابهام صفحه ام

تا بی نهایت من و او امتداد کو؟

این نیمه شب به صحبت روزی نمی رسد

در قسمت سیاه دلم عدل و داد کو؟

 

جام جادو 

 

 

گنج خدا

 

من به دنبال گنج می گردم

توی ویرانه های شهر خدا

می توانی تو هم شریک شوی

رد پای مرا بگیر و بیا

گنج من ، اشک عاشقی باشد

که سر کوی یار افتاده

اشک یک عاشق سفر کرده

توی خط های ممتد جاده

گنج من ، اشک مادری عاشق

که تب بچه سوخت جانش را

اشک یک پیر مرد خم ، وقتی

پسر بد برد زبانش را

گنج های خدا همین ها هست

سکه های زر همیشه تمیز

پس برو مثل عاشقان از خود

بگریز ، اشک بی نهایت ریز  

 

جام جادو 

 

 

 

خواهش



نفسم توی گیسوانش رفت

نرم و بی باک و مست و بازیگوش

داغ داغ است شرح این بازی

تن من کوره ایست دائم جوش


گل پیراهنش دوباره شکفت

چونکه گرمای خواهش من دید

روح بیغوله کرد توی تنم

لذتی ناب توی آن تن دید


سینه ام بالش خیالش بود

توی آغوش من رها می شد

مثل یک بت ، عصاره آتش

پیش چشمم خود خدا می شد


ناگهان انفجار یک ساعت

زیر و رو کرد شهر رویایم

گریه کردم چرا نمی میرم

من چقدر ای زمانه تنهایم


جام جادو